من و شهدا
09 آذر 1393 توسط رضايي
نماز صبحش را که می خواند تا ساعت هشت همانطور سرش روی مهر بود.برای خودش چیزهایی می خواند.سواد که نداشتم .بهش می گفتم:"چی می خونی مادر؟به من هم یادبده “
جواب درست و حسابی نمی داد. فقط می گفت:همین صبحانه ای که شما برای من آماده کرده اید ثوابش ده برابر کارهایی است که من می کنم “